به گزارش همشهری آنلاین پژوهشگران می گویند بیماریهای روانی کاملا متفاوتی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ممکن است ریشههای ژنتیکی بسیار مشابهی داشته باشند.
بر اساس یافتههای منتشرشده این پژوهشگران در ژورنال Nature مشکلات سلامت روان را میتوان در پنج دسته کلی ژنتیکی طبقهبندی کرد که هر کدام دارای یک «معماری ژنتیکی» مشابه هستند که بیماری افراد را برمیانگیزد.
اندرو گروتزینگر، پژوهشگر ارشد در این بررسی و استادیار روانشناسی و علوم اعصاب در دانشگاه کلرادو-بولدر آمرریکا میگوید: «در حال حاضر، ما اختلالات روانی را بر اساس آنچه در ویزیت بیمار درمییابیم، تشخیص میدهیم و در نتیجه بسیاری از افراد مبتلا به چندین اختلال تشخیص داده میشوند. درمان بیماران در چنین وضعیتی میتواند دشوار و ناامیدکننده باشد.»
به گفته او، یافتههای این بررسی بهترین شواهد تاکنون را در این باره ارائه میدهد که ممکن است اختلالهایی وجود داشته باشند که ما در حال حاضر نامهای مختلفی به آنها میدهیم اما در واقع توسط فرآیندهای بیولوژیکی یا زیستشناختی یکسانی برانگیخته میشوند.
این پژوهشگران میگویند یافتههایشان ممکن است توضیح دهد که چرا بیش از نیمی از افراد دچار اختلال روانی، در طول زندگی خود دچار بیماریهای دوم و سومی تشخیص داده میشوند. حدود ۴۱ درصد این افراد معیارهای تشخیصی چهار بیماری یا بیشتر را دارند.
پنج دسته کلی اختلالهای روانی بر اساس منشا ژنتیکی
پژوهشگران برای این بررسی دادههای دیانای بیش از یک میلیون نفر را که به یکی از ۱۴ بیماری روانی مبتلا بودند، تجزیهوتحلیل کردند. آنها این دادهها را با دادههای دیانای ۵ میلیون نفر بدون مشکلات سلامت روان مقایسه کردند.
نتایج نشان داد که اکثر تفاوتهای ژنتیکی بین افراد مبتلا به یک اختلال روانی خاص و افراد بدون آن را میتوان به پنج دسته کلی شامل ۲۳۸ گونه یا واریانت ژنتیکی تقسیم کرد:
- اختلالاتی با ویژگیهای وسواسی مانند بیاشتهایی، اختلال تورت و اختلال وسواس فکری-عملی
- اختلالات «درونیسازی» مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه
- اختلالات مصرف مواد
- عوارض عصبی-رشدی مانند اوتیسم و اختلال کمتوجهی بیشفعالی
- اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی
به گفته این پژوهشگران، بخصوص این مورد آخر قابل توجه است، زیرا حوزه روانشناسی از نظر تاریخی اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی را بسیار متفاوت میدانسته است. پزشکان معمولاً هر دوی این بیماریها را در یک فرد تشخیص نمیدهند,
اما بر اساس این بررسی، ۷۰ درصد از سیگنالهای ژنتیکی مرتبط با اسکیزوفرنی با اختلال دوقطبی نیز مرتبط هستند.
دکتر گروتزینگر میگوید: «ما از نظر ژنتیکی، متوجه شدیم که این دو بیماری بیشتر از اینکه از یکدیگر متمایز باشند، به هم شباهت دارند.»
یافتهها همچنین نشان میدهد که چگونه این خصوصیات ژنتیکی ممکن است بر زیستشناسی فرد تأثیر بگذارند و خطر ابتلا به بیماریهای روانی مختلف را افزایش دهند.
به عنوان مثال، ژنهایی که بر نورونهای تحریکی - سلولهای مغزی دخیل در انتقال پیامها در شبکههای عصبی - تأثیر میگذارند، هم در اختلال دوقطبی و هم در اسکیزوفرنی بیش از حد بیان میشوند.
به همین ترتیب، گونهها یا واریانتهای ژنتیکی که سلولهای تخصصی به نام الیگودندروسیتها را کنترل میکنند، در بین افرادی که دارای اختلالات درونی مانند افسردگی و اضطراب هستند، شایعتر بودند. این سلولها به حفظ و محافظت از زیرساختهای سیمکشی مغز کمک میکنند.
به گفته این پژوهشگران، این یافتهها سرنخهای ارزشمندی برای پیشرفت درک و درمان دقیقتر بیماریهای روانی ارائه میدهند.
آنها میگویند نتایج نشان میدهد که برخی از عوامل ژنتیکی مشترک ممکن است در رشد مغز از همان اوایل رحم نقش داشته باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است تأثیر بیشتری در اواخر زندگی بزرگسالی فرد داشته باشند.
به گفته آنها، این بینشها میتواند به پزشکان کمک کند تا بیماریهای روانی را بهتر تشخیص دهند و به درمانهای جدید و دقیقتری منجر شوند.
دکتر گروتزینگر میگوید: «با شناسایی آنچه در این اختلالات مشترک است، میتوانیم امیدوار باشیم که راههایی برای هدف قرار دادن آنها به روشی متفاوت پیدا کنیم که نیازی به چهار قرص جداگانه یا چهار مداخله رواندرمانی جداگانه نداشته باشد.»
نظر شما